جدول جو
جدول جو

معنی حریفی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حریفی کردن
(نَ / نِ کَ دَ)
تظاهر کردن کسی به اینکه توانائی مقاومت با طرف را دارد. خود راهم کشتی نمودن. خود را هم سنگ کسی نمودن:
چو بهمن زین شبستان رخت بربند
حریفی کردنت با اژدها چند.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ سَ دی دَ)
تبدیل کردن. بگردانیدن سخن یا چیزی. رجوع به تحریف شود
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
مسافر شدن. سفر کردن. بیگانگی کردن. عدم آشنایی نمودن، وحشت کردن. (ناظم الاطباء). ترسیدن شیرخواره از دیدن کسی ناشناس
لغت نامه دهخدا
(دَ)
ایلاع. اغراء. الهاج. تحریص. اضراء. اغرام. الذام. ازراف. تشویق کردن. ترغیب
لغت نامه دهخدا
سفر کردن مسافر شدن، بیگانگی کردن عدم آشنایی نمودن، ترسیدن طفل از شخصی ناشناس وحشت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریبی کردن
تصویر غریبی کردن
سفر کردن، بیگانگی کردن، ترسیدن طفل از شخص ناشناس
فرهنگ فارسی معین
برگردانیدن، تبدیل کردن، تغییر دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
لتشويهٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
Deform, Distort, Falsify, Misrepresent, Skew
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
déformer, falsifier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
деформировать , искажать , искажать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
変形する , 歪曲する , 偽造する , 歪曲する , 歪める
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
بگاڑنا , جعل بنانا , غلط پیش کرنا , توڑنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
বিকৃত করা , জাল করা , ভুলভাবে উপস্থাপন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
kupinda, kupotosha, bandia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
biçimini bozmak, çarpıtmak, sahte yapmak, yanlış tanıtmak, saptırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
변형하다 , 왜곡하다 , 위조하다 , 왜곡하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
विकृत करना , विकृत करना , झूठ बोलना , गलत तरीके से प्रस्तुत करना , विकृत करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
לעוות , לעוות , לזייף , לסלף , לעיוות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
deformieren, verzerren, fälschen, verfälschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
mendistorsi, memalsukan, memanipulasi, memutarbalikkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
deformeren, vervormen, vervalsen, verdraaien
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
deformar, distorsionar, falsificar, tergiversar, sesgar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
deformare, distorcere, falsificare, travisare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
deformar, distorcer, falsificar, deturpar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
变形 , 扭曲 , 伪造 , 曲解 , 歪曲
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
zdeformować, zniekształcać, fałszować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
деформувати , спотворювати , підробляти , спотворювати , спотворювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
บิดเบือน , บิดเบือน , ปลอม , บิดเบือน , บิดเบือน
دیکشنری فارسی به تایلندی